کلمه جو
صفحه اصلی

گلیزه

فارسی به انگلیسی

jug, pitcher

لغت نامه دهخدا

گلیزه. [ ] ( اِ ) سبو بود. ( فرهنگ اسدی ) :
چو کرد او گلیزه پر از آب جوی
به آب گلیزه فروشست روی.
منطقی.

فرهنگ عمید

= کوزه: چو کرد او گلیزه پر از آب جوی / به آب گلیزه فروشست روی (منطقی: شاعران بی دیوان: ۲۰۴ ).

دانشنامه عمومی

گلیزه یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان قشلاق بخش مرکزی شهرستان اهر واقع شده است.


کلمات دیگر: