کلمه جو
صفحه اصلی

جوزقه

لغت نامه دهخدا

جوزقه . [ ج َ زَ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور دارای 227 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


جوزقة. [ ج َ زَ ق َ ] (معرب ، اِ) جوزغه . گوزغه . غوزه . گوزه . گرزک . غوزه ٔ بازشده ٔ پنبه ٔ رسمی که هنوز وش را از آن بیرون نیاورده باشند. کتو. (فرهنگ فارسی معین ).


( جوزقة ) جوزقة. [ ج َ زَ ق َ ] ( معرب ، اِ ) جوزغه. گوزغه. غوزه. گوزه. گرزک. غوزه بازشده پنبه رسمی که هنوز وش را از آن بیرون نیاورده باشند. کتو. ( فرهنگ فارسی معین ).
جوزقه. [ ج َ زَ ق َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور دارای 227 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول عمده آن غلات و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ عمید

= جوزق

جوزق#NAME?


دانشنامه عمومی

جوزقه، روستایی از توابع بخش بام وصفی آباد شهرستان اسفراین در استان خراسان شمالی ایران است.
این روستا در دهستان صفی آباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۳۷ نفر (۳۲خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: