( صفت ) آن کس که چکمه پوشد پوشند. چکمه .
چکمه پوش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چکمه پوش. [ چ َ م َ / م ِ] ( نف مرکب ) پوشنده چکمه. کسی که چکمه در پای کند آنکس که پوتین ساق بلند را پای افزار کند :
سفر میکند از سرت عقل و هوش
شد از فکر چقشور چون چکمه پوش.
سفر میکند از سرت عقل و هوش
شد از فکر چقشور چون چکمه پوش.
طاهر وحید ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
۱. ویژگی کسی که چکمه بپوشد.
۲. [مجاز] نظامی.
۲. [مجاز] نظامی.
کلمات دیگر: