کشتک. [ ک ُ ت َ ] ( اِ ) جُعَل. کستل. سرگین غلطان. گوه گردان. جانوری است کوچک که در سرگین و فضولات زیست می کند. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). رجوع به کستل شود.
کشتک. [ ک ِ ت َ ] ( اِ مصغر ) مصغر کشته به معنی مزرعه کوچک و خرد :
زالکی کرد سر برون ز نهفت
کشتک خویش خشک دید و بگفت.
کشتک. [ ک ِ ت َ ] ( اِ مصغر ) مصغر کشته به معنی مزرعه کوچک و خرد :
زالکی کرد سر برون ز نهفت
کشتک خویش خشک دید و بگفت.
سنائی.