کلمه جو
صفحه اصلی

دژن

فرهنگ فارسی

بدطعم، تندوتیز، هرچیزتندخووخشمگین
دهی است از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج .

لغت نامه دهخدا

دژن . [ دِ ژِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار، بخش کامیاران ، شهرستان سنندج .واقع در 58هزارگزی شمال غربی کامیاران و 6هزارگزی جنوب باختری پالنگان ، با 285 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالروست . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


دژن . [ دُ ژَ / دِ ژَ / دُ ] (ص ) تیز به طعم . (از لغت فرس اسدی ). چیزی را گویند که طعم او تند و تیز باشد. (برهان ). هر چیز که مزه ٔ آن تیز باشد. (غیاث ). تیزطعم . (از جهانگیری ). هرچیز که طعم آن تند و تیز و ترش باشد. (ناظم الاطباء).ثَقیف . حِرّیف . (یادداشت مرحوم دهخدا) :
کیکیز و گندناو سپندان و کاسنی
این هر چهار گونه که دادی همه دژن .

؟ (از لغت فرس اسدی ).


جوز خَنِز؛ گوزی دژن . (مهذب الاسماء).

دژن. [ دُ ژَ / دِ ژَ / دُ ] ( ص ) تیز به طعم. ( از لغت فرس اسدی ). چیزی را گویند که طعم او تند و تیز باشد. ( برهان ). هر چیز که مزه آن تیز باشد. ( غیاث ). تیزطعم. ( از جهانگیری ). هرچیز که طعم آن تند و تیز و ترش باشد. ( ناظم الاطباء ).ثَقیف. حِرّیف. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
کیکیز و گندناو سپندان و کاسنی
این هر چهار گونه که دادی همه دژن.
؟ ( از لغت فرس اسدی ).
جوز خَنِز؛ گوزی دژن. ( مهذب الاسماء ).

دژن. [ دِ ژِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار، بخش کامیاران ، شهرستان سنندج.واقع در 58هزارگزی شمال غربی کامیاران و 6هزارگزی جنوب باختری پالنگان ، با 285 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالروست. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ عمید

۱. هر چیزی که طعمش تندوتیز باشد، تندوتیز.
۲. تندخو و خشمگین.

دانشنامه عمومی

دژن، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کامیاران در استان کردستان ایران است.
این روستا در دهستان ژاورود قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۹۶ نفر (۱۴۲خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: