[ویکی فقه] بَرید شاهیان، سلسله ای از امیران مسلمان ترک نژاد دردکن که از ۸۹۷ تا ۱۰۲۸ در بَیْدَر فرمانروایی داشتند.
مؤسس این سلسله قاسم بَرید، غلامی تُرک نَسَب، بود که به محمد شاه سوم (حک: ۸۶۷ ـ۸۸۷)، سیزدهمین سلطان سلسله بهمنیان، فروخته شد. قاسم شخصیت برجسته ای بود که در
خوشنویسی و
نوازندگی دست داشت و در میدان
جنگ نیز شایستگی بسیار از خود نشان می داد. در عهد سلطنت محمد شاه، به درجه کوتوالی (قلعه بیگی) رسید و پس از درگذشت ملک حسن نظام الملک، مقام
صدارت دستگاه متزلزل بهمنیان را نیز قبضه کرد. او ناگزیر بود که اغلب با تیولداران نیرومند قلمرو حکومت در بیجاپور و احمد نَگَر و گُلکُنده که عملاً
استقلال یافته بودند، مبارزه کند، ولی قدرت عمده اش ناشی از زندگی مداوم در
پایتخت یعنی بیدَر بود. وی در ۹۱۰ درگذشت و پسرش امیر برید جانشین او شد. قاسم قدرت بهمنیان را در هم شکست و باقی مانده قدرت آنان را نیز جانشین او از میان برد؛ تا این که پس از فرار کلیم الله، آخرین امیری که اسماً حکومت می کرد، امیر برید در بیدر به اختیار مطلق رسید؛ دیری نگذشت که
ارگ شهر دوباره بازسازی شد، اما این کار زمانی صورت گرفت که دژهای قندهار و کَلْیانی ضمیمه بیجاپور شده بود. امیر برید کوشید تا همان گونه که محمود گاوان (وزارت :۸۶۲ـ۸۸۷)، عمل کرده بود، دست کم تیولداران کوچک را تحت نظارت مستقیم مرکز درآورد. ولی
توفیق نیافت. وی در ۹۵۰ درگذشت و پسرش علی به جای او نشست.
رابطه علی برید و
هنر و ادبیات
علی برید شیفته
ادبیات و هنر و
معماری بود. رنگین محل در داخل
قلعه بیدر و
مقبره خوش ساخت خودِ وی دو بنا از آثار برجسته و نمودار
ذوق اوست.
دوران فرمانروایی علی برید و اولین عنوان شاهی
دوران فرمانروایی او طولانی بود و خود نخستین فرد بریدی است که عنوان «شاه» بر خود نهاد، هر چند به لقب «المَلکِ المالک»، که بر صدفی زیبا در رنگین محل ترصیع شده است، اکتفا می کرد. همچنین یکی از چهار امیر متّحدی بود که سرانجام در ۹۷۳ به حکومت رامارایا، امیر ویجَیانَگَر، پایان دادند. علی برید با دستیاری ابراهیم قُطب شاه،
فرماندهی جناح چپ جبهه متحدان را عهده دار بود؛ او در ۹۸۷ درگذشت.
خاندان برید بعد از علی برید
...