کلمه جو
صفحه اصلی

تذروه

لغت نامه دهخدا

( تذروة ) تذروة. [ت َ رِ وَ ] ( ع مص ) برداشتن باد خاک را و پرانیدن و بردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).

تذروة. [ت َ رِ وَ ] (ع مص ) برداشتن باد خاک را و پرانیدن و بردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تَذْرُوهُ: آن را به هرسو پراکنده کند(از ذرأ به معنی تفریق و جدا کردن است)
ریشه کلمه:
ه (۳۵۷۶ بار)
وذر (۴۶ بار)

«تَذْرُوه» از مادّه «ذرو» به معنای پراکنده ساختن است.
پراکندن، پاشیدن، یعنی خشک و شکسته شد بادها آنرا پراکنده می‏کند. ذرو و ذری هر دو به یک معنی است فعل اولی از نصر ینصر و دومی از ضرب یضرب آمده است «اقرب» . ذاریات با واو قسم و جمع‏های دیگر با فاء آمده و نشان می‏دهد که سه امر بعدی نتیجه اولی و یکی پس از دیگری است. راجع به این آیات به «جری» رجوع شود که مشروح درباره آنها سخن رفته است.


کلمات دیگر: