moss
پژه
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
ابهام، سیاه اب، خزه، پژه
ژاله، ژال، سرما ریزه، شبنم یخ زده، اریز، پژه
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- گردنه گریوه کتل بش بند سر کوه . ۲- زمین پست و بلند . یا سر پژ گرفتن.( ظاهرا بصورت سخریه و استهزا ) کار را بکمال رساندن باشد از خوب یا زشت مثل اینکه امروز گویند : ( معرکه کردی ).
گریوه گردنه
گریوه گردنه
لغت نامه دهخدا
پژه. [ پ َ ژَ ] ( اِ ) گریوه. گردنه. سرکوه. کُتل. عقبه. و رجوع به پَژ شود. || زمین پشته. ( برهان قاطع ). || آستر جامه و غیره.
پژه. [ پ َ ژُه ْ ] ( نف ) مخفف پژوه است.
پژه. [ پ َ ژُه ْ ] ( نف ) مخفف پژوه است.
پژه . [ پ َ ژَ ] (اِ) گریوه . گردنه . سرکوه . کُتل . عقبه . و رجوع به پَژ شود. || زمین پشته . (برهان قاطع). || آستر جامه و غیره .
پژه . [ پ َ ژُه ْ ] (نف ) مخفف پژوه است .
کلمات دیگر: