کلمه جو
صفحه اصلی

پیشاب کردن

فارسی به انگلیسی

piss

فارسی به عربی

تبول

مترادف و متضاد

urinate (فعل)
ادرار کردن، شاشیدن، پیشاب کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بول کردن شاش کردن شاشیدن ادرار کردن.

لغت نامه دهخدا

پیشاب کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بول کردن. شاشیدن. رجوع به پیشاب ریختن شود.


کلمات دیگر: