کلمه جو
صفحه اصلی

تغییر مکان

فارسی به انگلیسی

dislocation, displacement, move, relocation

فارسی به عربی

ازاحة
تغییر

ازاحة


مترادف و متضاد

move (اسم)
اقدام، حرکت، جنبش، تکان، تغییر مکان، نقل مکان، نوبت حرکت یا بازی

movement (اسم)
حرکت، جنبش، گردش، وزن، نهضت، تکان، سیر، تغییر مکان، ژست، حرکت سریع

shift (اسم)
تعویض، تغییر، تناوب، نوبت، استعداد، تعبیه، ابتکار، حقه، عوض، انتقال، توطئه، تغییر مکان، تغییر جهت، نوبت کار، مبدله، نقشه خائنانه

displacement (اسم)
جابجا شدگی، تغییر مکان، جایگزینی، جانشین سازی، تفاوت مکان


کلمات دیگر: