کلمه جو
صفحه اصلی

تعمد کردن

فارسی به عربی

متعمد

مترادف و متضاد

deliberate (فعل)
سنجیدن، اندیشه کردن، تعمق کردن، کنکاش کردن، تعمد کردن


کلمات دیگر: