کلمه جو
صفحه اصلی

تغییر پذیر


مترادف تغییر پذیر : بی ثبات، تبدل پذیر، تبدیل پذیر، متزلزل، متغیر، ناپایدار

متضاد تغییر پذیر : تغییرناپذیر، تبدل ناپذیر

فارسی به انگلیسی

changeable, flexible, variable, waxen


mutable


changeable, variable, mutable, changeable, flexible, variable, waxen

فارسی به عربی

بلاستیک , قابل للتحویل , متغیر , مرن

مترادف و متضاد

بی‌ثبات، تبدل‌پذیر، تبدیل‌پذیر، متزلزل، متغیر، ناپایدار ≠ تغییرناپذیر، تبدل‌ناپذیر


supple (صفت)
تغییر پذیر، نرم، کش دار، انعطاف پذیر

variable (صفت)
بی قرار، متغیر، تغییر پذیر، بی وفا، بی ثبات، پر از تنوعات

changeable (صفت)
متغیر، نا پایدار، تغییر پذیر، تعویض پذیر، دگرگون شدنی، دگرگون پذیر

skittish (صفت)
ترسو، چموش، تغییر پذیر، لاسی، اهل حال، رم کننده

mutant (صفت)
تغییر پذیر

mutable (صفت)
نا پایدار، تغییر پذیر، قابل تغییر، بی ثبات

convertible (صفت)
تغییر پذیر، قابل تبدیل، قابل تسعیر

plastic (صفت)
تغییر پذیر، نرم، خمیری، قالب پذیر، قابل تحول و تغییر

vacillatory (صفت)
مردد، نا پایدار، تغییر پذیر، مشکوک، نوسانی، جنبان

پیشنهاد کاربران

دگرش پذیر

دگوهیر، پیشوند ، د، هم اکنون نیز در کردی به مانای ، پذیر، کاربرد فراوان دارد.


کلمات دیگر: