کلمه جو
صفحه اصلی

پی گرد کردن

فارسی به انگلیسی

pursue

فارسی به عربی

تابع (فعل ماض )

مترادف و متضاد

pursue (فعل)
اتخاذ کردن، دنبال کردن، تعقیب کردن، پی گیری کردن، تعاقب کردن، پیگرد کردن، تحت تعقیب قانونی قرار دادن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پیروی کردن تبعیت نمودن : و نکردیم ما آن قبله که تو بودی بر آن مگر ما بدانیم که پی گر میکند رسول را از آنکه بر گردد بر پی خود. دادند و اگر بیاری به آنان که ایشان را کتاب بهر دلیلی پی گرمی نکنند قبل. تو را و نه تو پیروی کنی قبل. ایشانرا.


کلمات دیگر: