کلمه جو
صفحه اصلی

سهم بردن

فارسی به انگلیسی

to share, to partake

فارسی به عربی

حصة

مترادف و متضاد

share (فعل)
بخش کردن، سهم بردن، تسهیم کردن، قیچی کردن

partake (فعل)
شریک شدن، شرکت کردن، سهیم بودن در، سهم بردن، بهره داشتن، قسمت بردن

پیشنهاد کاربران

از نمد. . . کلاهی داشتن ؛ از آن سهمی و بهره ای داشتن. گویند: ما راهم از این نمد کلاهی است ؛ یعنی از این غنیمت سهمی داریم ، یا از این مقوله اطلاعی و علمی داریم ، یا در این کار دستی داریم :
گر تاج نمد کمال ایشان باشد
ما نیز از این نمد کلاهی داریم.
؟ ( از جامعالتمثیل ) .
کسی که بود مر او را از این نمد کلهی است
و یا منم که بدین سیرت و بدین سانم.
سوزنی.


کلمات دیگر: