کلمه جو
صفحه اصلی

سهمیه


مترادف سهمیه : بهره، نصیب، سهم، حصه

برابر پارسی : بهره

فارسی به انگلیسی

allocation, allotment, allowance, dole, proportion, quota, ration, share

quota, share


allocation, allotment, allowance, dole, proportion, quota, ration


فارسی به عربی

حصة

مترادف و متضاد

stock (اسم)
ذخیره، سهم، مایه، نیا، پایه، کنده، تخته، تنه، قنداق تفنگ، سرمایه، موجودی، یدکی، سهمیه، در انبار، قنداق، موجودی کالا، مواشی، پیوندگیر، ته ساقه، دسته ریشه

share (اسم)
سهم، قسمت، قطعه، بخش، خیش، حصه، بهره، سهمیه

quota (اسم)
سهم، سهمیه، بنیچه

بهره، نصیب، سهم، حصه


فرهنگ فارسی

( صفت ) مونث سهمی مقداری از چیزی که نصیب و سهم کسی شود .

فرهنگ معین

(سَ یِّ ) [ ازع . ] (ص نسب . ) منسوب به سهم ، مقدار و چیزی که نصیب و سهم کسی شود.

فرهنگ فارسی ساره

بهره



کلمات دیگر: