کلمه جو
صفحه اصلی

ریشه کرده

فارسی به عربی

راسخ

مترادف و متضاد

deep-rooted (صفت)
عمیق، دیرینه، ریشه کرده

inveterate (صفت)
معتاد، ریشه کرده، دیرنه، کینهامیز


کلمات دیگر: