کلمه جو
صفحه اصلی

پیچ دار کردن

فارسی به عربی

لیة

مترادف و متضاد

twist (فعل)
خم کردن، پیچاندن، پیچیدن، تابیدن، پیچ دادن، پیچ دار کردن، تاب خوردن، چرخیدن، تاب دادن

make threads (فعل)
پیچ دار کردن


کلمات دیگر: