تصویب نامه
فارسی به انگلیسی
decree
resolution, resolve
فارسی به عربی
شریعة
مترادف و متضاد
قرار، تصویب نامه، داوری، تصمیم، عزم، حکم دادگاه
رساله، عمل، فعل، کنش، کار، سند، کردار، حقیقت، فرمان قانون، تصویب نامه، اعلامیه، پرده نمایش، امر مسلم
تصویب نامه، حکم، قانون شرع، معیار، دره عمیق و باریک، قانون کلی، مجموعه کتب
فرهنگ فارسی
( اسم ) مقرراتی که هیات وزیران تصویب کنند .
لغت نامه دهخدا
تصویبنامه. [ ت َص ْ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) صورت نوشته شده امری که در هیأت دولت با رأی اکثریت اعضای دولت مورد قبول قرار گرفته و ظاهراً بشکل قانون درآمده باشد.
فرهنگ عمید
مقرراتی که هیئت وزیران تصویب کنند و برای اجرا به ادارات دولتی ابلاغ شود، مصوبه.
پیشنهاد کاربران
روانامه { زبر " ر" }
کلمات دیگر: