محویت. [ م َح ْ وی ی َ ] ( از ع ، مص جعلی ، اِمص ) حالت محو شدن و ابطال و حک و نسخ. ( ناظم الاطباء ). محوشدگی.
محویة. [ م َح ْ وی ی َ ] ( ع ص ) تأنیث محوی. مجموعه. فراهم آمده و گردشده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
واستعین اﷲ فی الفیة
مقاصد النحو بها محویة.
محویة. [ م َح ْ وی ی َ ] ( ع ص ) تأنیث محوی. مجموعه. فراهم آمده و گردشده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
واستعین اﷲ فی الفیة
مقاصد النحو بها محویة.
ابن مالک.