کلمه جو
صفحه اصلی

کمر سخت کردن

فرهنگ فارسی

استوار بستن کمربند برمیان . کمربند را محکم بر میان بستن انجام دادن کاری

لغت نامه دهخدا

کمر سخت کردن. [ ک َ م َ س َ ک َ دَ] ( مص مرکب ) استوار بستن کمربند بر میان. کمربند رامحکم بر میان بستن انجام دادن کاری را :
برآمد چو خورشید بالای تخت
فلک در غلامی کمر کرده سخت.
نظامی.


کلمات دیگر: