نقش باز
فارسی به انگلیسی
artiste, impersonator
impersonator
فرهنگ فارسی
مقابل ساده باز . کسی که با وقوف و هوشیاری و دانائی قمار می کند .
لغت نامه دهخدا
نقش باز. [ ن َ ] ( نف مرکب ) مقابل ساده باز. ( آنندراج ). کسی که با وقوف و هوشیاری و دانائی قمار می کند. ( ناظم الاطباء ). دغل. ( یادداشت مؤلف ). حیله گر :
بالابلند عشوه گر نقش باز من
کوتاه کرد قصه زهد دراز من.
ساده باز از کسی دغا نخورد.
بالابلند عشوه گر نقش باز من
کوتاه کرد قصه زهد دراز من.
حافظ.
به حریفان نقش باز مگوساده باز از کسی دغا نخورد.
ظهوری ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: