نام یکی از توابع تنکابن
قوی حصارلو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قوی حصارلو. [ ق َ ح ِ ] (اِخ ) رجوع به قوی اصانلو و قوی اوصلو شود.
قوی حصارلو. [ ق َ ح ِ ] (اِخ ) نام یکی او توابع تنکابن . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 145).
قوی حصارلو. [ ق َ ح ِ ] ( اِخ ) رجوع به قوی اصانلو و قوی اوصلو شود.
قوی حصارلو. [ ق َ ح ِ ] ( اِخ ) نام یکی او توابع تنکابن. ( ترجمه مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 145 ).
قوی حصارلو. [ ق َ ح ِ ] ( اِخ ) نام یکی او توابع تنکابن. ( ترجمه مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 145 ).
کلمات دیگر: