کمرتاب زدن. [ ک َ م َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) ( در کشتی ) فن کمرتاب را بکار بردن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
در مخالف که ترا گفت که سر خواب بزن
کوه اگر بر سرت افتاد کمرتاب بزن.
در مخالف که ترا گفت که سر خواب بزن
کوه اگر بر سرت افتاد کمرتاب بزن.
( فرهنگ فارسی معین ).
و رجوع به ماده قبل شود.