کلمه جو
صفحه اصلی

قیسرانی

فرهنگ فارسی

یکی از شاعرانی است که در روزگار المقتفی درگذشت .

لغت نامه دهخدا

قیسرانی. [ ق َ س َ نی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به قیساریة است بر خلاف قیاس. ( از معجم البلدان ). رجوع به قیساریة شود.

قیسرانی. [ ق َ س َ ] ( اِخ ) یکی از شاعرانی است که در روزگار المقتفی درگذشت. رجوع به تاریخ الخلفاء ص 293 شود.

قیسرانی . [ ق َ س َ ] (اِخ ) یکی از شاعرانی است که در روزگار المقتفی درگذشت . رجوع به تاریخ الخلفاء ص 293 شود.


قیسرانی . [ ق َ س َ نی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به قیساریة است بر خلاف قیاس . (از معجم البلدان ). رجوع به قیساریة شود.



کلمات دیگر: