محوزه. [ م ُ ح َوْ وَ زَ ] ( ع ص ) در حوزه درآورده.
محوزه. [ م ُ ح َوْوَ زَ ] ( اِخ ) نامی برای قم و توابع آن. آنچه از دیگر شهرها که به نزدیک قم اند با قم جمع کرده اند و اضافت نموده و آن را محوزه می خوانند. ( تاریخ قم ص 56 ).
محوزه. [ م ُ ح َوْوَ زَ ] ( اِخ ) نامی برای قم و توابع آن. آنچه از دیگر شهرها که به نزدیک قم اند با قم جمع کرده اند و اضافت نموده و آن را محوزه می خوانند. ( تاریخ قم ص 56 ).