۱ - کمیسربودن کلانتر بودن . ۲ - ( اسم ) کلانتری .
کمیسری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کمیسری. [ک ُ س ِ ] ( حامص ) کمیسر بودن. کلانتر بودن. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کمیسر شود. || ( اِ مرکب ) کلانتری. ( فرهنگ فارسی معین ). شعبه ای از شهربانی. و رجوع به کلانتری شود.
کلمات دیگر: