کلمه جو
صفحه اصلی

شیر بوی

فرهنگ فارسی

کودکی که دهان وی هنوز بوی شیر دهد .

لغت نامه دهخدا

شیربوی. ( ص مرکب ) کودکی که دهان وی هنوز بوی شیر دهد. ( ناظم الاطباء ). بوی شیر دهنده. ( یادداشت مؤلف ). دارای بوی شیر :
همی می خورد با لب شیربوی
شود بیگمان زود پرخاشجوی.
فردوسی.


کلمات دیگر: