کلمه جو
صفحه اصلی

قیاره

لغت نامه دهخدا

قیارة. [ ق َی ْ یا رَ ] (اِخ ) عین القیارة. چشمه ای است دارای آب گرم و معدنی در موصل که مردم برای معالجه در آن روند. (از معجم البلدان ).


قیارة. [ ق َی ْ یا رَ ] (ع ص ) تأنیث قیار. (معجم البلدان ). رجوع به قیار شود.


قیارة. [ ق َی ْ یارَ ] (اِخ ) منزلی است در دو منزلی واسط در راه حاجیان و در آن چاه آبی است از بنی عجل و از این منزل با خاوید روند. (از معجم البلدان ). رجوع به قیار شود.


( قیارة ) قیارة. [ ق َی ْ یا رَ ] ( ع ص ) تأنیث قیار. ( معجم البلدان ). رجوع به قیار شود.

قیارة. [ ق َی ْ یارَ ] ( اِخ ) منزلی است در دو منزلی واسط در راه حاجیان و در آن چاه آبی است از بنی عجل و از این منزل با خاوید روند. ( از معجم البلدان ). رجوع به قیار شود.

قیارة. [ ق َی ْ یا رَ ] ( اِخ ) عین القیارة. چشمه ای است دارای آب گرم و معدنی در موصل که مردم برای معالجه در آن روند. ( از معجم البلدان ).

دانشنامه عمومی

قیاره یک شهر در عراق است که در Mosul District واقع شده است.
فهرست شهرهای عراق


کلمات دیگر: