قیاع. ( ع مص ) برجستن گشن بر ماده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قَوع شود.
قیاع. [ ق َی ْ یا ] ( ع ص ) خوک ترسو. ( اقرب الموارد ).
قیاع. [ ق َی ْ یا ] ( ع ص ) خوک ترسو. ( اقرب الموارد ).
قیاع . (ع مص ) برجستن گشن بر ماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به قَوع شود.
قیاع . [ ق َی ْ یا ] (ع ص ) خوک ترسو. (اقرب الموارد).