کلمه جو
صفحه اصلی

برخاست

فارسی به انگلیسی

rising, adjournment

فارسی به عربی

انتفاضة , انهض , تاجیل

فرهنگ فارسی

مصدر مرکب از مرخم است از برخاستن قیام .


لغت نامه دهخدا

برخاست. [ ب َ ] ( مص مرکب مرخم ، اِ مص مرکب ) مصدر مرکب مرخم است از برخاستن. قیام :
هرکه را بر سماط بنشستی
واجب آمد بخدمتش برخاست.
سعدی.
- نشست و برخاست ؛ نشست و خاست. مجالست.

دانشنامه عمومی

برخاست یا تیک آف (به انگلیسی: Takeoff) مرحله ای از پرواز است که در آن هواپیما در حال تغییر از حرکت بر روی زمین(تاکسی) به پرواز در آسمان می باشد که معمولاً از روی باند پرواز شروع می شود. بالونها، هلیکوپترها و هواپیماهای عمود پرواز نیازی به باند پرواز برای برخاست ندارند. برخاست عکس عمل فرود می باشد.
هواپیما
پرواز
فرود
باند پروازی

فرهنگستان زبان و ادب

{take off} [حمل ونقل هوایی] برخاستن هواپیما از فرودگاه

گویش اصفهانی

تکیه ای: ârestâ
طاری: ârossâ
طامه ای: beland bobo
طرقی: orsâ
کشه ای: ârsâ
نطنزی: ârossâ


پیشنهاد کاربران

بلندشد

از جای خودبلند شد و ایستاد.

بلندشدن

برخاست به معنی= بلند شدن هست.

برخاست =ایستاد
برخاستن= ایستادن.

برخاست:بلند شد
برخاستن:بلند شدن

بلند شدن
برخاست 🌹🌹🌹🌹🌹

Stup =بلند شو

بلند شد - ایستاد - سر پا شد -

بلند شدن
یا ایستادن

برخاست = از جای خود بلند شد

مخالف نشست

بلند شدن از جای خود - ایستادن

برخاست : بلند شو و بلند شدن و استاده

بلند شد - پا شد


کلمات دیگر: