کلمه جو
صفحه اصلی

توشمال

فرهنگ فارسی

تیره از ایهاوند هفت لنگ

فرهنگ معین

(تُ ) (اِ. ) خوانسالار.

لغت نامه دهخدا

توشمال. ( اِ ) خوانسالار. ( فرهنگ رشیدی ). کاول و خوانسالار. ( غیاث اللغات ). در رشیدی خوانسالار و رکابدار و درسرکار شاه ، توشمال باشی گویند از اهل زبان به تحقیق پیوسته. ( آنندراج ). ناظرو خوانسالار و چاشنی گیر. ( ناظم الاطباء ) :
بر سفره کشید توشمالش
خوانی که به گنج هفتخوان است.
سنجر کاشی ( از آنندراج ).
از مهر توشمال فلک بر سماط دیر
آورد بهرلشکر او نان و دشتری.
؟ ( از آنندراج ).
رجوع به کاول شود. || رئیس طوایف لرها. ( ناظم الاطباء ). رئیس. کدخدا ( در ایل و قبیله ). ( یادداشت بخطمرحوم دهخدا ).

توشمال. ( اِخ ) تیره ای از ایهاوند هفت لنگ. رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 73 شود.

توشمال . (اِ) خوانسالار. (فرهنگ رشیدی ). کاول و خوانسالار. (غیاث اللغات ). در رشیدی خوانسالار و رکابدار و درسرکار شاه ، توشمال باشی گویند از اهل زبان به تحقیق پیوسته . (آنندراج ). ناظرو خوانسالار و چاشنی گیر. (ناظم الاطباء) :
بر سفره کشید توشمالش
خوانی که به گنج هفتخوان است .

سنجر کاشی (از آنندراج ).


از مهر توشمال فلک بر سماط دیر
آورد بهرلشکر او نان و دشتری .

؟ (از آنندراج ).


رجوع به کاول شود. || رئیس طوایف لرها. (ناظم الاطباء). رئیس . کدخدا (در ایل و قبیله ). (یادداشت بخطمرحوم دهخدا).

توشمال . (اِخ ) تیره ای از ایهاوند هفت لنگ . رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 73 شود.


فرهنگ عمید

خوان سالار، چاشنی گیر.

دانشنامه عمومی

منظور از توشمال می تواند موارد زیر باشد:
توشمال لقب کریم خان زند قبل از رسیدن به سلطنت بود
توشمال (منصب حکومتی)
ایل ملکشاهی#توشمال نام مقام رهبری و ریاست ایل در ملکشاهی

گویش مازنی

/tooshmaal/ قشنگ و زیبا – خوش اندام

قشنگ و زیبا – خوش اندام


واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( تش ) ؛ ( ت ) ایهاوند زراس وند؛ ( ط ) دورکی

پیشنهاد کاربران

رییس ، امیر. در میان ایلات لرستان و ایلام با معنای امیر و حاکم آمده است. لقب کریم خان زند نیز توشمال بوده است.

در طوایف لرستان وایلام خصوصا ایل بالاگریوه و طایفه رشنو توشمال به معنای دانا ورئیس طایفه اطلاق می شود.

در ایلات استان ایلام و لرستان به معنای رئیس و امیر آمده است. لقب کریم خان زند نیز توشمال بوده است.

توشمال از مناصب حکومتی ایران از دوره مغول تا اواخر دوره صفوی است که با عنوان امیر نیز آمده است.
توشمال در استان های ایلام و لرستان به رئیس ایل اطلاق می گردد. از وظایف عمده توشمال افزون بر حفظ امنیت و نظارت بر امور مختلف ایل که از طریق پلیس و انتظامات صورت می گرفت وهمچنین جمع آوری مالیات مرسوم بود.
عنوان کریم خان زند - پادشاه ایران - توشمال بود و او را توشمال کریم می خواندند که در آن دوره به معنای �بزرگتر قوم� بود.
در احکام رسمی دوره صفویه در قرن دهم و یازدهم هجری قمری توشمال الوسات به معنای روسای ایلات کُرد آمده است، بعدها این واژه به مناطق جنوبی تر گسترش پیدا نموده و در برخی ایلات مانند بختیاری در قالب واژه تشمال به معنای خوان سالار و نوازنده به کار گرفته شد.
جامعه شناسی ایلات و عشایر. حشمت الله طیبی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. 1380، ص329.
نصرالله کسرائیان. کردهای ایران. تهران: نامهٔ خود نویسنده، 1372، ص17.
محمد احمد پناهی. کریم خان زند، ص28.

در ایل بزرگ چهارلنگ توشمال به معنای خان یا بزرگ و طایفی ( دهنوی ) در شهرستان دزفول واندیمشک به این نام معروف هستند

در میان بختیاری ها طوایف توشمال بمعنی بزرگ وخانزاده معروفند در منطقه الیگودر وذفول طائفه دهنوی که از خوانین چهارلنگ وهفت لنگ بوده اند و املاک بسیاری بنامشان ثبت شده و اسناد آنها موجود می با شد. از بزرگانشان چو آبهذاد. آ رستم. آابراهیم . آگودرز وآگیو . که بنده از نوادگان آگیو در الیگودرز میباشم. وهمیشه به بختیاری بودن خود می بالم.

توشمال نام یکی از طوایف کولی ( Gypsy ) در ایران، یکی از مردمان رومان ساکن ایران

توشمال ها: کولی های هندی نوازنده اند که همراه ایل بختیاری کوچ می کنند بی داشتن حتی دام و زمینی ، هنر او نوازندگی است و هر طایفه توشمال خود را دارد. توشمال حافظ شعر و ادبیات بختیاری است . او دلاک و ردیاب شکار و میر شکار است

توشمال واژه ای مغولیست و بخاطر سالها سیطره مغولان و سپس ترکان وارد ادبیات سیاسی و ایلیاتی ایران شد و در طول تاریخ معانی متفاوتی داشته ولی در مجموع کارگزار حکومتی و روسای ایلات و طوایف و در اکثر استانهای غربی هم همین معنا می دهد.
در خصوص ایلات بختیاری هم طبق اسناد و سفرنانه ها روسای انها توشمال بوده اینکه چگونه امروزه به برخی نوازنده ها اطلاق میشه خود موضوعی جداگانه و شاید اتفاقی باشد البته توشمال به معنی فوق با تُشمال بایست درتلفظ رعایت شود. لازم بذکر است همیشه تشمالان به معنی؛ نوازنده کولی و مهاجر هم نیستند و بسیاری از ایشان از افراد بومی و اصیل بختیاری اند و نبایست تصور نمود همه تشمالها بلکُل کولی و مهاجرند و این تصور عوام می باشد.
هر جا در تاریخ بحثی از توشمال به میان میاد قطعاً همان خوانین و روسای قدرتمند ایلات مورد نظرست. .

توشمال در بختیاری دومعنا دارد معنای اول یعنی بزرگ طایفه یا ایل معنای دوم به نوازندگان محلی که در مراسم عزاداری وعروسی نی مینوازن در واقع این نوازندگان اصالتا هندی هستندوباتوشمال اصلی که بزرگان ایل می باشند هیچگونه نسبتی ندارند در واقع تشابه اسمی بوجود آمده

توشمالها ( کولی های توشمال ) از قدیم الایام جایگاه خاصی دربین ایل بختیاری داشته اند. این نوازندگان محلی با آوای کرنا، سرنا، نی هفت بند و همراهی دهل شادی بخش مجالس هستند و هیچ مجلس عروسی �بهیگ برون� بدون نوای موسیقیایی این مطربان جاافتاده در فرهنگ و باورهای بختیاری و لری لذت ندارد.

هفت لنگان به آنها �توشمال� یا � میشکال � و چهارلنگان به آنها � خطیر � می گویند . در ایل بختیاری هر طایفه و تیره ای توشمال و خواننده ی خاص خود را دارد تا همواره همراهشان باشند و در مراسم سوگواری و شادی کوچ نشینان را همراهی کنند . توشمالان در ایل بختیاری ، زنان و مردانی عاشق پیشه و شاعر مسلک هستند که بیشتر اوقات زندگی شان صرف ساختن ابیات ، لطیفه ها، متلها و ضرب المثلها می شود و در واقع یکی از مهمترین اقشار پدیدآورنده و نگاهدارنده ی آثار و ادبیات عامیانه و فولکلور این سرزمینند . در مجالس رقص بختیاری ؛ زنانِ توشمال با صدای گرم و گیرای خود اشعار و ترانه هایی را در متن آهنگ نوازندگان ، می خوانند و مردان نیز با ابیات دلپذیر و شورانگیزی به آنها پاسخ می دهندو بسته به نوع مراسم در حاضران شور و حال پدید می آورند .
می گویند نادرشاه افشار در حلمه به هندوستان این کولی های نوازنده را با خود به ایران آورد و در ایلات مختلف تقسیم نمود تا با نوای خود در غم و شادی مردم شریک باشند. درهر شهر و آبادی قیافه و شکل توشمال از دور مشخص است و همین شباهت چهره است که آنها را از مردم عادی متمایز می کند.

توشمال در میان اقوام لک و کرد به معنای خان و سرایل و بزرگ ایل است. جد ما کریم خان زند پادشاه قدرقدرت ایران لقب توشمال داشت که به معنای ایلخان ایل زند بود و با توشماتل های بختیاری فرق دارد.

طایفه توشمال یکی از تیره های بزرگ ایل زراسوند از ایل دورکی از ایل هفت لنگ از ایل بزرگ و شجاع بختیاری قوم لُر میباشند. . .

هاشمی از تیره توشمال ایل زراسوند از ایذه


کلمات دیگر: