پارناس، پارناسی ها و پارناسیانیسم نام مکتبی ادبی است که در قرن نوزدهم در فرانسه شکل گرفت.
پارناس در افسانه های یونانی نام کوهی است که نه دختر زئوس خدای خدایان افسانه های یونان که حافظ هنرهای زیبا بودند با برادرشان آپولون که خدای شعر بود زندگی می کردند. نام گذاری این مکتب نیز بخاطر علاقه شاعران این مکتب به شعر به عنوان هنری است که فقط به خودی خود ارزش دارد و هدفی جز زیبایی و کمال ندارد.
ویکتور هوگو شاعر و نویسنده فرانسوی با اثر معروف خود شرقی ها (Les Orientales) پایه گذار مکتب هنر برای هنر شد و در واقع وی بود که برای اولین بار این واژه را در دنیای ادبیات مطرح نمود. این باعث شد جوانانی دور ویکتور هوگو جمع بشوند که شعارشان هنر برای هنر باشد و هنر را همچون خدایی می دیدند که باید فقط به خاطر خودش پرستش شود و نباید از آن انتظار سود و منفعت داشت و در راستای هدفی قرار گیرد. آنان هنر و زیبایی را هدف نهایی می دانستند که بالاترین هدف هستند و نمی توانند وسیله ای برای رسیدن به اهداف دیگر شوند. در راس این جوانان تئوفیل گوتیه بود که پارناس را این گونه تعریف می کرد: «هنر برای هنر به معنی هنری آزاد فارغ از هرگونه نگرانی و دل مشغولی بجز زیبایی.» البته شاعر نام دار دیگر این مکتب تئودور دو بانویل بود.
در حدود سال ۱۸۶۰ جوانانی بر ضد مکتب رمانتیسم قیام کردند و اینان که تحت تأثیر شعار هنر برای هنر قرار داشتند محافل ادبی برای خود تشکیل دادند که سردمدار اینان لوکنت دو لیل بود. آن ها برای بیان افکار خود از میان هنرها قالب ادبی شعر را برگزیدند زیرا از نظر آنان وقتی کلام و فکر به اوج زیبایی برسند در شعر متبلور می شوند. زیبایی شعر برای آن ها در درجه اول اهمیت قرار داشت و از میان قالب های شعری آن ها به قصیده های چهارده بیتی و ترجیع بند علاقه داشتند. در سال های ۱۸۶۶ و ۱۸۶۹ و ۱۸۷۶ سه جلد از مجموعه اشعار این شاعران که رفته رفته به نام پارناسین ها معروف شدند تحت عنوان «پارناس معاصر» منتشر گردید که مورد استقبال نیز واقع شد. بعد از لوکنت دو لیل نامدارترین شاعر این مکتب ژوزه ماریا دو هردیا بود.