بارن
فارسی به انگلیسی
peer
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بارن. [ رُ ] ( فرانسوی ، اِ ) بارون. لقبی بوده است که اروپائیان در گذشته آن را به مالک زمین وسیع میدادند. اشراف زمیندار، فروتر از ویکنت و برتر از شوالیه .
بارن. [رُ ] ( اِ ) نام یکی از ارباب منازل قمر در تداول هیئت هندوان بود، چه منجمان آنان می پنداشتند ستارگان را مقامی است که به منزله ربوبیت بروج است و ازین رو برای آن ها از روحانیان اربابی قرار دادند چنانکه در کتاب بشن دهرم برای هر یک از منازل قمر رب خاصی است که ابوریحان جدول آن را نقل کرده و بارن رب منزل شدبش ، بود. ( از تحقیق ماللهند چ لیپزیک ص 262 ). و رجوع به ص 261 همین کتاب شود.
بارن. [ رَ ] ( اِ ) پوست پنبه. ( الفاظ الادویه هندی ).
بارن. ( اِخ ) خاورشناسی است که در 1876 م. ایران و قفقاز و ترکیه را سیاحت کرد و اطلاعات زیادی بدست آورده و سفرنامه ای تألیف و منتشر ساخته است. ( از فرهنگ خاورشناسان ص 56 ).
بارن . (اِخ ) خاورشناسی است که در 1876 م . ایران و قفقاز و ترکیه را سیاحت کرد و اطلاعات زیادی بدست آورده و سفرنامه ای تألیف و منتشر ساخته است . (از فرهنگ خاورشناسان ص 56).
بارن . [ رَ ] (اِ) پوست پنبه . (الفاظ الادویه ٔ هندی ).
بارن . [ رِ ] (اِخ ) وارنه . ناحیت البرز. کرزوس چون از کورش شکست خورد شاه ایران جوانمردانه با او رفتار کرد و قسمتی از داراییش را بدو بازگردانید و شهر بارن را نیز به وی بخشید. رجوع به ایران باستان ج 1 ص 279 و 285 شود.
بارن . [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) بارون . لقبی بوده است که اروپائیان در گذشته آن را به مالک زمین وسیع میدادند. اشراف زمیندار، فروتر از ویکنت و برتر از شوالیه .
بارن . [رُ ] (اِ) نام یکی از ارباب منازل قمر در تداول هیئت هندوان بود، چه منجمان آنان می پنداشتند ستارگان را مقامی است که به منزله ٔ ربوبیت بروج است و ازین رو برای آن ها از روحانیان اربابی قرار دادند چنانکه در کتاب بشن دهرم برای هر یک از منازل قمر رب خاصی است که ابوریحان جدول آن را نقل کرده و بارن رب منزل شدبش ، بود. (از تحقیق ماللهند چ لیپزیک ص 262). و رجوع به ص 261 همین کتاب شود.
دانشنامه عمومی
فهرست شهرهای هلند
دانشنامه آزاد فارسی
ولایتی در نـاحیۀ آلزاس، در فرانسه، واقع در ساحل رود راین در مرز آلمان. ۴,۷۸۷ کیلومتر مربع مساحت و ۴۸۹,۶۰۰ نفر جمعیت دارد (۱۹۹۰). در غرب این ولایت کوه های وُژواقع شده اند که از درختان راش و صنوبر پوشیده شده اند. جلگه های مرکزی بسیار حاصل خیزند و در آن ها حبوبات، توتون، رازک، چغندر، و میوه تولید می شود. دامپروری نیز رواج دارد. تاکستان ها در شیب تپه ها قرار دارند. این ولایت دارای ذخایر نفت است و تولید ماشین آلات، پارچه، مواد شیمیایی و ظروف سفالی صنایع آن را تشکیل می دهند. مرکز اداری آن استراسبورگ، مقرّ بسیاری از نهادهای اتحادیۀ اروپااست.