مترادف چرت و پرت : چرند، لاطائل، مزخرف، مهمل، هذیان، یاوه
چرت و پرت
مترادف چرت و پرت : چرند، لاطائل، مزخرف، مهمل، هذیان، یاوه
فارسی به انگلیسی
crap, frothy, nonsense, ramble, trashy, yap
فرهنگ فارسی
پرت و پلا . چیزی کوچک و بی مصرف
لغت نامه دهخدا
چرت وپرت . [ چ ِ ت ُ پ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) خرت وپرت . چیزی کوچک و بی مصرف . رجوع به خرت و پرت شود.
چرت وپرت. [ چ ِ ت ُ پ ِ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) خرت وپرت. چیزی کوچک و بی مصرف. رجوع به خرت و پرت شود.
چرت و پرت. [ چ ِ ت ُ پ ِ / چ َ ت ُ پ َ ] ( اِ مرکب ، از اتباع )پرت و پلا. سخنان یاوه و بیهوده. حرف مفت. دری وری.
چرت و پرت. [ چ ِ ت ُ پ ِ / چ َ ت ُ پ َ ] ( اِ مرکب ، از اتباع )پرت و پلا. سخنان یاوه و بیهوده. حرف مفت. دری وری.
چرت و پرت . [ چ ِ ت ُ پ ِ / چ َ ت ُ پ َ ] (اِ مرکب ، از اتباع )پرت و پلا. سخنان یاوه و بیهوده . حرف مفت . دری وری .
واژه نامه بختیاریکا
بالا بِردینگی؛ کَلِپَرتِه؛ لیوِه لیوِه
پیشنهاد کاربران
مهمل
حرف بدون فکر و از هوا پراندن
جانکی دانکی
چِرت و پِرت/سخنان پرت و پلا.
در گویش شهرستان بهاباد در مورد حرف و صحبت های چرت و پرت یا خواب های بی سر و ته از واژه ی پر پوچ/Par puch/ استفاده می شود.
اِقَّ ( اینقدر ) پر پوچ نگو یا اِقَّ حرف های پر پوچ نزن.
اِقَّ خواب دیدم که خسته شدم، خواب های پر پوچ.
در گویش شهرستان بهاباد در مورد حرف و صحبت های چرت و پرت یا خواب های بی سر و ته از واژه ی پر پوچ/Par puch/ استفاده می شود.
اِقَّ ( اینقدر ) پر پوچ نگو یا اِقَّ حرف های پر پوچ نزن.
اِقَّ خواب دیدم که خسته شدم، خواب های پر پوچ.
زنده ام تا وقتی ک بمیرم مثلای زیبا برای توصیف کلمه مورد نظرتون
وقتتون ب هدر سلام
وقتتون ب هدر سلام
کلمات دیگر: