کلمه جو
صفحه اصلی

دسیسه


مترادف دسیسه : پنهان کاری، تبانی، تلبیس، توطئه، دستان، دوزوکلک، فتنه انگیزی، فریب، نقشه

برابر پارسی : ترفند نهانی

فارسی به انگلیسی

cabal, collusion, conspiracy, intrigue, machination, plot, scheme

intrigue, plot


فارسی به عربی

مکیدة , مهرب , موامرة ، أُحْبُولَة

مترادف و متضاد

complot (اسم)
سازش، دوز و کلک، دسیسه

trafficker (اسم)
کالا، کسب، تاجر، دسیسه، پشت هم انداز، سوداگر، دکان دار، کاسب

frame-up (اسم)
دوز و کلک، دسیسه، توطئه

plot (اسم)
نقطه، قطعه، طرح، نقشه، دسیسه، توطئه، موضوع، موضوع اصلی

conspiracy (اسم)
دسیسه، توطئه، نقشه خیانت امیز

machination (اسم)
دسیسه، تدبیر

پنهان‌کاری، تبانی، تلبیس، توطئه، دستان، دوزوکلک، فتنه‌انگیزی، فریب، نقشه


فرهنگ فارسی

مکروحیله پنهانی، کاری که پنهانی ازروی مکراست
( اسم ) ۱ - حیله پنهانی توطئه فتنه انگیزی . ۲ - مکر و عداوت پنهان .
دسیسه . مکر . حیله

مجموعۀ درگیری‌ها و موانعی که یکی از شخصیت‌های نمایشنامه طراحی می‌کند تا به نتیجۀ مورد نظر خود برسد


فرهنگ معین

(دَ س ) [ ع . دسیسة ] (اِ. ) حیله و مکر.

لغت نامه دهخدا

( دسیسة ) دسیسة. [ دَ س َ ] ( ع اِ ) آنچه از دشمنی که پنهان شده باشد. ( از اقرب الموارد ). || مکر و حیله ، و گویند این معنی مولد است. || نیت و قصد مخفی. || شبهه خبیث و پلید. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به دسیسه شود.
دسیسه. [ دَ سی س َ / س ِ ] ( از ع ، اِ ) دسیسة. مکر. حیله. توطئه. فتنه. عداوت. ج ، دَسائس ، دَسایس. و رجوع به دسیسة شود.
- دسیسه باز؛ حیله باز. مکار. فتنه گر.
- دسیسه بازی ؛ عمل دسیسه باز.
- دسیسه کار ؛ توطئه چین. مکار. فریب کار.
- دسیسه کاری ؛ عمل دسیسه کار.
- دسیسه کردن ؛ توطئه کردن. توطئه چیدن.

دسیسه . [ دَ سی س َ / س ِ ] (از ع ، اِ) دسیسة. مکر. حیله . توطئه . فتنه . عداوت . ج ، دَسائس ، دَسایس . و رجوع به دسیسة شود.
- دسیسه باز؛ حیله باز. مکار. فتنه گر.
- دسیسه بازی ؛ عمل دسیسه باز.
- دسیسه کار ؛ توطئه چین . مکار. فریب کار.
- دسیسه کاری ؛ عمل دسیسه کار.
- دسیسه کردن ؛ توطئه کردن . توطئه چیدن .


دسیسة. [ دَ س َ ] (ع اِ) آنچه از دشمنی که پنهان شده باشد. (از اقرب الموارد). || مکر و حیله ، و گویند این معنی مولد است . || نیت و قصد مخفی . || شبهه ٔ خبیث و پلید. (از اقرب الموارد). و رجوع به دسیسه شود.


فرهنگ عمید

مکر و حیلۀ پنهانی، کاری که پنهانی و از روی مکر و دشمنی انجام بدهند.

دانشنامه عمومی

دسیسه (تله فیلم). «دسیسه» تله فیلمی بود که نخستین بار در یکی از اعیاد مذهبی نیمه اول سال ۱۳۶۳ از صدا و سیما به کارگردانی داریوش مؤدبیان و حسین فردرو به نمایش درآمد.
این فیلم تیتراژ (عنوان بندی) ابتدایی نداشت و فقط با قید نامش به زبان انگلیسی شروع می شد و بیشتر بازیگران نیز از میان چهره های کمتر شناخته شده و تئاتری انتخاب شده بودند؛ چهره هایی که شبیه بازیگران اروپایی، آمریکایی و آفریقایی بودند.
با پایان فیلم، عنوان بندی به زبان پارسی بر صفحه تلویزیون ظاهر می شد که تماشاگر را متوجه می کرد این تله فیلم، ایرانی است.
داستان دسیسه درباره خونی بود که به صورت اتفاقی از آقای کوجو (سفیر کشور خیالی آفریقایی باناندا در آمریکا) به یک بیمار مبتلا به سرطان تزریق می شود و موقتی او را بهبود می بخشد. در ادمه چند نفر از ماموران سیا به قبیله کوجو در باناندا گسیل می شوند و با هدف سودجویی و سوداگری، به زور، خون افراد این قبیله را استخراج می کنند؛ غافل از این که این تاثیر بر آن بیمار اولیه، موقت بوده است. در ادامه، سیا مامورانی که به باناندا فرستاده بود را می کشد و اخبار اعلام می کند که آن ها در تصادف خودرو کشته شده اند.

فرهنگستان زبان و ادب

{intrigue} [هنرهای نمایشی] مجموعۀ درگیری ها و موانعی که یکی از شخصیت های نمایشنامه طراحی می کند تا به نتیجۀ مورد نظر خود برسد

پیشنهاد کاربران

دوز و کلک

دسیسه
باصداقت میگویم که متأسفانه ریشه واصل کلمه را نمیدانم اما معنی آن پاپوش، یعنی گول زدن، کلک و مکاری ولی بصورت پنهانی. طوری که فرد موردهدف، متوجه کارنشود یاوقتی گرفتاردام شد، متوجه شود.

گاوبندی

بند و بست

حیله, فتنه انگیز, توطئه, فریب، حلیه


کلمات دیگر: