مترادف درنده خو : جانورصفت، حیوانی، دد، ددمنش، سبع، وحشی
درنده خو
مترادف درنده خو : جانورصفت، حیوانی، دد، ددمنش، سبع، وحشی
فارسی به انگلیسی
ferocious, fierce, wolfish
مترادف و متضاد
خون اشام، درنده خو، ببر صفت
سبع، ژیان، درنده خو
درنده خو، ببر صفت
فرهنگ فارسی
که خوی درندگی دارد که خوی او چون درندگان است خونخوار سبع
لغت نامه دهخدا
درنده خو. [ دَ رَ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) که خوی درندگی دارد. که خوی او چون درندگان است. خونخوار. سبع.
پیشنهاد کاربران
ددمنش
جانورصفت، حیوانی، دد، ددمنش، سبع، وحشی
کلمات دیگر: