کلمه جو
صفحه اصلی

حسب الامکان


برابر پارسی : تا جایی که شود

فرهنگ فارسی

حتی المقدور بقدر و اندازه و درجه امکان : (( با او طریق موافقت و معاونت حسب الامکان بپای مردی و مردانگی می سپرد. ) )


کلمات دیگر: