کلمه جو
صفحه اصلی

دخل و تصرف


مترادف دخل و تصرف : جرح وتعدیل، مداخله

فرهنگ فارسی

مداخله کردن و در قبضه آوردن

لغت نامه دهخدا

دخل و تصرف. [ دَ ل ُ ت َ ص َرْ رُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مداخله کردن و در قبضه آوردن. رجوع به دخل و رجوع به تصرف شود.

پیشنهاد کاربران

Intetpolate

دست درازی


کلمات دیگر: