کلمه جو
صفحه اصلی

ابلیجاج

لغت نامه دهخدا

ابلیجاج. [ اِ ] ( ع مص ) هویدا شدن. وضوح.

ابلئجاج. [ اِ ل ِءْ ] ( ع مص ) گشاده و هویدا گردیدن.


کلمات دیگر: