کنایه از کار محال انجام دادن
باد و برف اوردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( باد و برف آوردن••• ) باد و برف آوردن. [ دُ ب َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از امر محال انجام دادن :
همه کارهای شگرف آورد
چو خشم آورد باد و برف آورد.
همه کارهای شگرف آورد
چو خشم آورد باد و برف آورد.
فردوسی.
کلمات دیگر: