کلمه جو
صفحه اصلی

ابطاء

لغت نامه دهخدا

ابطاء. [ اِ ] ( ع مص ) درنگ کردن.درنگی شدن. آهستگی کردن. پس انداختن کاری را. درنگ آوردن. دیر کردن. دیر آمدن. || کاهل شدن. کاهل ساختن. کاهل چاروا شدن. کاهل شدن چاروا کسی را.

ابطاء. [ اَ طَءْ ] ( ع ن تف )کندتر. درنگی تر. دیرآینده تر. دیرنده تر :
ابطاء من غراب نوح. ابطاء من فِنْد.
ابطاء من مهدی الشیعة.

ابطاء. [ اَ طَءْ ] (ع ن تف )کندتر. درنگی تر. دیرآینده تر. دیرنده تر :
ابطاء من غراب نوح . ابطاء من فِنْد.
ابطاء من مهدی الشیعة.


ابطاء. [ اِ ] (ع مص ) درنگ کردن .درنگی شدن . آهستگی کردن . پس انداختن کاری را. درنگ آوردن . دیر کردن . دیر آمدن . || کاهل شدن . کاهل ساختن . کاهل چاروا شدن . کاهل شدن چاروا کسی را.


پیشنهاد کاربران

کندی ورزیدن


کلمات دیگر: