کلمه جو
صفحه اصلی

باد شتاب

فرهنگ فارسی

تندرو

لغت نامه دهخدا

بادشتاب. [ ش ِ ] ( ص مرکب ) تندرو. سریعالسیر :
چو وقت حمله بود آفتی است بادشتاب
چو وقت علم بود رحمتی است کوه درنگ.
فرخی.
کوه درنگ است و نیز بادشتابست
آن چه رکابست یارب آن چه عنانست ؟
؟


کلمات دیگر: