presence, audience
پای بوس
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) بوسند. پا آنکه پای کسی را بوسد ۲ - پای بوسی تشریف بخدمت : بپا بوس علی بن موسی الرضا مشرف شدم . یا به پابوس کسی رفتن. بخدمت او رسیدن حضور او مشرف شدن.
پابوس زیارت
پابوس زیارت
لغت نامه دهخدا
پای بوس. ( نف مرکب ، اِ مرکب ) پابوس. زیارت.
کلمات دیگر: