کلمه جو
صفحه اصلی

خدو انداختن


مترادف خدو انداختن : تف انداختن، تف کردن، تف زدن

فارسی به انگلیسی

spit

مترادف و متضاد

تف‌انداختن، تف کردن، تف زدن


لغت نامه دهخدا

خدو انداختن. [ خ ُ / خ َ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) تف انداختن. آب دهان انداختن. خدو افکندن. بصق. ( از منتهی الارب ) :
او خدو انداخت بر رویی که ماه
سجده آرد پیش او در سجده گاه.
مولوی ( مثنوی ).


کلمات دیگر: