خواب بیننده رویا بیننده
خواب بین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خواب بین. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) خواب بیننده. رؤیابیننده. آنکه خواب می بیند :
زآنکه انسان در غنا طاغی شود
همچو پیل خواب بین یاغی شود.
زآنکه انسان در غنا طاغی شود
همچو پیل خواب بین یاغی شود.
مولوی.
کلمات دیگر: