خوابگاه اطاق خواب
خواب جای
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خواب جای. [ خوا / خا ] ( اِ مرکب ) خوابگاه. اطاق خواب. مَرقَد. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
چو رفتی ز مجلس سوی خوابجای
پس از خواب مستی بمجلس میای.
چو رفتی ز مجلس سوی خوابجای
پس از خواب مستی بمجلس میای.
نزاری قهستانی.
کِناس ؛ خواب جای آهو در درخت. مُناخ ؛ خوابجای شتر. ( منتهی الارب ). رجوع به خواب جا شود.کلمات دیگر: