کلمه جو
صفحه اصلی

شیزر

فرهنگ فارسی

خرابه های شهریست در سوریه واقع در ساحل نهر عاصی و آن شهر توسط ابو عبیده فتح شد( ۶۳۸ م . ) و مقسط الراس تاسامه بن منقذ است .

لغت نامه دهخدا

شیزر. [ ش َ زَ ] ( اِخ ) شهری است نزدیک حماة. ( منتهی الارب ). نام محلی به حلب. ( یادداشت مؤلف ). قلعه ای است در شام و مشتمل بر یک ناحیه می باشد در نزدیکی معره ، و از آنجا تا حماة یک روز راه است. شهر اربد از وسطش می گذرد. روی آن پلی است در وسط شهر اولش از جبل لبنان آغاز می شود و به کوره حمص عبور می نماید، و این قلعه از آثار قدیمه است. ( از انساب سمعانی ).

شیزر. [ زَ ] ( اِخ ) نام قریه ای از شمیران تهران. و آن را چیزر ( چیذر ) نیز گویند. ( از یادداشت مؤلف ).

شیزر. [ زَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش سیردان شهرستان زنجان. سکنه آن 574 تن. آب از رودخانه محلی. پاسگاه ژاندارمری دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

شیزر. [ زَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش آوج شهرستان قزوین. سکنه آن 537 تن. آب از رودخانه خررود و چشمه و رود محلی. صنایع دستی آنجا قالی وجاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

شیزر. [ زَ ] (اِخ ) دهی است از بخش سیردان شهرستان زنجان . سکنه ٔ آن 574 تن . آب از رودخانه ٔ محلی . پاسگاه ژاندارمری دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).


شیزر. [ زَ ] (اِخ ) نام قریه ای از شمیران تهران . و آن را چیزر (چیذر) نیز گویند. (از یادداشت مؤلف ).


شیزر. [ زَ ] (اِخ ) دهی است از بخش آوج شهرستان قزوین . سکنه ٔ آن 537 تن . آب از رودخانه ٔ خررود و چشمه و رود محلی . صنایع دستی آنجا قالی وجاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


شیزر. [ ش َ زَ ] (اِخ ) شهری است نزدیک حماة. (منتهی الارب ). نام محلی به حلب . (یادداشت مؤلف ). قلعه ای است در شام و مشتمل بر یک ناحیه می باشد در نزدیکی معره ، و از آنجا تا حماة یک روز راه است . شهر اربد از وسطش می گذرد. روی آن پلی است در وسط شهر اولش از جبل لبنان آغاز می شود و به کوره ٔ حمص عبور می نماید، و این قلعه از آثار قدیمه است . (از انساب سمعانی ).


دانشنامه عمومی

شیزر ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
شیزر (تاکستان)
شیزر (قزوین)
شیزر (سوریه)


کلمات دیگر: