تردد در امور نیکو مانند عروسی و کارهای با سود و سرور .
دنگ و شنگ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دنگ وشنگ. [ دَ گ ُ ش َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه است از حرف زدن و حرکت کردن. ( لغت محلی شوشتر ).
دنگ و شنگ. [ دِ گ ُ ش ِ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) تردد در امور نیکو مانندعروسی و کارهای با سود و سرور. ( لغت محلی شوشتر ).
دنگ و شنگ. [ دِ گ ُ ش ِ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) تردد در امور نیکو مانندعروسی و کارهای با سود و سرور. ( لغت محلی شوشتر ).
دنگ و شنگ . [ دِ گ ُ ش ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) تردد در امور نیکو مانندعروسی و کارهای با سود و سرور. (لغت محلی شوشتر).
دنگ وشنگ . [ دَ گ ُ ش َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه است از حرف زدن و حرکت کردن . (لغت محلی شوشتر).
کلمات دیگر: