کنگره های کنار جامه چون دندانهایی خرد .
دندان موش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دندان موش. [ دَ ] ( اِ مرکب ) کنگره های کنار جامه چون دندانهایی خرد. زینت که بر اطراف جامه کنند چون سلسله ای از دندان موش و به شکل مثلث که زوایای آن به سوی وحشی جامه است. پره هایی خرد که بر حاشیه جامه از پارچه بیرون کنند از همان قماش یا قماشی دیگر. ( یادداشت مؤلف ).
کلمات دیگر: