کنایه از مرگ است خواب مرگ
خواب عدم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خواب عدم. [ خوا /خا ب ِ ع َ دَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از مرگ است. خواب مرگ. خواب جاوید. ( آنندراج ) :
چنین افسانه های خوش که دل گفت از دهان او
خضر گر بشنود از حیرتش خواب عدم گیرد.
چنین افسانه های خوش که دل گفت از دهان او
خضر گر بشنود از حیرتش خواب عدم گیرد.
بابافغانی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: